ارسالی از رویا

به عنوان یه انسان زیسته در ۳۵ سالگی میتونم بگم یک شب نبوده که بدون خواب یا رویا تاحالا سپری کرده باشم چه از رمان کودکی که بارها و بارها دژاوو رو دیدم و در سن ۹ سالگی برای اولین بار زمینی از شیراز رفتیم مشهد و چندین صحنه رو دیدم‌که از قبل توی خواب اونجاهارو دیده بودم، نوی اون سن نمیفهمیدم چه اتفاقی داره برام میفته ولی بعد ها که بهش آگاه شدم خیلی جالب بود برام. خواب‌ها همه برای من نشونه های زندگی زیستم هستن بعضی وقتا دوست دارم یه شب بدون خواب بگذره برام ولی متاسفانه حتی قرض هم خوردم ولی بازم خواب دیدم انگشتانم توان نشستن تجربه‌هارو ندارن ولی بگم که من اکثر خواب هارو زیستم و در واقعیت زیاد دیدم از آخرین سفری که به مشهد رفتم و اقای قاضی رو زنده دیدم تا به زیارت شیخ بهایی رفتم و اومدن تسبیح سبزی بهم دادن خلاصه که سیرو سکوت برای تجربه زندگی کن نصفش به خواب ‌هام و نیت قبل خوابم و سکوت برای نفی‌خواطر گذشته