ارسالی از Nobody

٢٨ آگوست ٢٠٢٠ خواب ديدم در يك حياط قديمي خانقاه هستم خيلي قديمي و ناز و خوشگل حجره ها دور بود بعد از كمي همصحبتي با شيخ اصلي خانقاه خواستن بهم اتاق و حجره بدن كه بمونم منم دلم اتاق تنها ميخواست كه با كسي نباشم گفتن اتاق شماره ٣ مال شماس سومين سمت چپ خادم اونجا اومد پيشمو و همصحبت شد پير بود بهم رو كرد و گفت دست راستتو ببوس من تعجب كردم و نگاش كردم ساكت اون گفت دست راستتو ببوس اين دست رو علي خلق كرده اين دست رو علي ساخته ببوسش من دستمو اوردم بالا ذوق كرده بودم تو خواب بوسيدم از خواب پريدم