شیرهای کوچولو - ارسالی از Nobody

خواب جمعه شب:
دو تا شير كوچولو ديدم گم شده بودن ،برشون داشتم تا اذيت نشن و بعد پدر و مادرشون رو يافتم و دادمشون به اونا و اونا با زبون بي زبوني كلي ازم تشكر كردن