رویایی در رویا (Escapetoblue2@gmail.com )

  اکنون شب مهتابی وزیر نورماه خوابیده بودم بامداد 5 اکتبر 13مهر حدود ساعت 1:45 بامداد در جایی شکل مسجد وخوابگاه درقم اسکان داشتم پشت ان خوابگاه گویااتاقی هم داشتم تنها بدون هم اتاقی اقای محمد مهدی انجا در صحن خوابگاه که شکل مسجد بودخوابیده بودند کمی لاغر ولباس تیره، من انجا بخواب رفتم خواب دیدم یک کاری کرده بودم از دیوار بالارفتم چوبی راگرفتم سگی شکاری دنبالم بود صاحبش …
ادامه مطلب

آفتاب و سایه ها

خوابم طولانی بود، اما این بخشش عجیب بود... مجله‌ای در دست داشتم و غرق خواندن صفحه‌ای بودم. کوچه‌ها حال‌وهوای قدیمی داشتند، با دیوارهایی که گویا کاه‌گلی بودند. دو نفر را دیدم که کنار هم راه می‌رفتند و درباره همان مقاله حرف می‌زدند—شاید حتی درباره نوشتن‌اش. بی‌صدا از کنارشان گذشتم و رفتم. چیزی دیگر هم بود که نگاهم را گرفت: سایه‌های دیوارها در کوچه‌ها را نگاه کردم، و دنبال مسیری و …
ادامه مطلب

تسبیح

خیلی سال پیش، یکسالی از فوت خواهرم گذشته بود که خواب دیدم اومد کف دستم یک تسبیح گذاشت... هنوز بعد از این همه سال اون تصویر خواب را به یاد دارم.  
ادامه مطلب

ماموریت باستان شناسی

توی خواب با ماشین راه افتاده بودم برای یه سفر. همراهم استاد و همکار قدیمی‌ام بود که چند ساله فوت کرده. سفرمون پر از توقف و بازدید بود، ولی نه از جاهای علمی یا آزمایشگاه‌ها، بلکه از مکان‌های قدیمی و باستانی که وسط کوه‌ها و صخره‌ها ساخته شده بودن. با اینکه رشته‌ام علوم پایه‌ست، توی خواب حس می‌کردم با یه مأموریت باستان‌شناسی درگیرم. حال‌وهوای خواب شبیه سریال‌های «فرینج» یا «پرونده‌های …
ادامه مطلب

پرواز به شهری زیبا (بی نام)

سلام خواب دیدم در شهری زیبا هستم که در کنار اون شهر دریا بود و زیبایی اونجا در وجودم بهم انرژی میداد و بعد یک نیرویی من رو برد تو آسمون و پروازم میداد، اما بال نداشتم و اون نیرو منو حرکت میداد و میبرد جاهای مختلف. تمام وجودم بینهایت آرامش و حال خوب بود و بعد در نقطه از اون شهر من رو برگردوند رو زمین. اون شهر نمیدونم …
ادامه مطلب

امروز خدا با من صحبت کرد

امروز داشتم میرفتم سر کار توی ماشین یک آهنگ شاد در حال پخش بود. یهو بلوتوث قطع شد و صدای قرآن با صوت زیبایی شروع به پخش شدن کرد. هیچ وقت سابقه نداشت. بلوتوث رو قطع و وصل کردم درست نشد. همچنان قرآن پخش می شد ! سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿١﴾ این آیه دوباره تکرار شد قاری از بسم الله شروع کرد ... و تا …
ادامه مطلب

زنده شدن پدر بزرگ زیر خاک (زینب)

خوابهای تکراری می بینم.چندین بار یک خواب مثلا در مورد پدربزرگم که زیر خاک زنده شده است.از خاک بیرون می اوردمشون و باز دوباره میمردند. چندین مرتبه دیده ام که  از بالای بلندی می افتم.
ادامه مطلب

طناب (محسن)

رویای تکرار شونده دارم. از سن صفر تا ده سالگی در آپارتمان بزرگ بودیم. تراسهای بزرگی داشت. روبرومون نرده بزرگ بود. بچه بودم تو اون تراس بازی میکردم. خواب می بینم شبه و با این سنم تو اون تراسم و طنابی به این میله آویزونه و من در حال افتادنم و سر دیگر طناب و پدر و مادر م گرفتن. لحظه ای که دستم از طناب باز شه از خواب …
ادامه مطلب

گم شدن در شهر (ابراهیم)

چند شب پیش یکی از دوستانم را خواب دیدم که سه سال است اورا ندیدم با موتور سیکلت در خیابان بودم و من در واقعیت موتور ندارم وملاقات ما در شهر زادگاهم بود دوستم کودکی به همراه داشت و به من گفت به این شهر امده تا تدریس انجام دهد و این بچه ی خودش هست که چون مادرش شاغل است مجبور است با خود بیاورد در واقعیت دوستم تازه …
ادامه مطلب

خواب ممنوع

ساعت حدود دو و نیم بود که ناگهان از خواب پریدم. در حال دیدن خوابی بودم که جزئیاتش یادم نیست، اما حسش هنوز باهامه. صدای وزوز مگسی که دورم می‌چرخید باعث شد بیدار شم. با کمی تلاش گرفتمش، داخل دستمال گذاشتم و پرتش کردم آن‌طرف اتاق. بعد دوباره به تخت برگشتم، با این امید که ادامه‌ی خوابم را ببینم. اما انگار چیزی نمی‌خواست من آن خواب را ببینم. گاهی فکر …
ادامه مطلب

AUTO PURE و ستاره پرنور

بین خواب و بیداری چند تصویر دیدم و یک صدا شنیدم یکی از تصویرها سه صفحه از قرآن بود که مثل کارت روی یک میز چیده شده بود . هر کارت یک صفحه از قرآن بود که آیات به رنگ مشکی روی یک زمینه به رنگ سبز روشن نوشته شده بودند. هرچه تلاش کردم نوشته ها و آیات رو نتونستم از نزدیک ببینم که بفهمم کدام سوره ها و آیات …
ادامه مطلب

حکیم مومن تبریزی (مرضیه)

خواب حکیم مومن تبریزی را دیدم.و سه هفته بعد ایشان فوت شد. به من گفتند اولین قبرستانی که یافتید را برید هفت قبر جلو و 5 هزار تومن دادن و ده تومن هم خودم پانزده تومن بدم. رفتم و دختری به سمتم اومد و یک چشمش هم ابی کور بود.روی یه قبری تف انداخت. مستقیما اومد سمت من 15 تومن را دادم وزد روی قبری که نشسته بودم و رفت. …
ادامه مطلب

خواب واقعی(امین)

جایی را در خواب دیدم که تا بحال ندیده بودم ولی در واقعیت دیدم.  اصلا ندیده بودم در حالت عادی. یا خونه ای را در خواب دیده بودم در میرداماد که بعدا در واقعیت هم دیدم.
ادامه مطلب

قبر (مائده)

همیشه خواب میبینم که در قبر رو باز میبینم. و دوستان دارن از بالای قبر مییبینندم. من از جای دیگر بلند میشوم و یهو همه را از بالا میبینم.
ادامه مطلب

شهود (مائده)

شهود:  امریکا بودم شب با وجود فاصله زمانی خوابیدم و حس کردم بلند شدم و در محیط بیمارستانتم و پدر رو میبینم و رو تخت بیمارستان هستند. بیدار که شدم یادم است بلافاصله متوجه شدم پدرم سکته کرده
ادامه مطلب

پرواز ( پارسا)

خوابهایی هست که توانایی پرواز را دارم و از بالا می تونم نگاه بکنم.. در زمینه ای نگرانی داشتم راجع به خانواده حس کردم .  پیام در خواب بود.
ادامه مطلب

راه خروج (پگاه)

18 سالگی بود. وارد مدسه کودکیم شدم و ادمهای زیادی در محوطه بودن و برخی رو میشناختم و برخی را نمیشناختم. در انتها دری بود که کسی توجه نمیکرد و برخی این در و باز کردیم و واردش شدم. حفره ای بود که مجبور شدم وارد حفره و وارد هزار تو شدم و باید راه خروج و میافتم.به سختی راه خروج پیدا کردم. بعد از عبور دربی دیگری رو باز …
ادامه مطلب

سفر (صدرا)

در کودکی مدام خوابهایی میدیدم که بهسفر میروم و در شهر یا کشور هایی دیگر ساکن میشوم و این خوابها تعبیر میشد و رخ میداد
ادامه مطلب

سرگشته در بیابان (زهرا)

شب به خواب رفتم و در عالم رویا دیدم در بیابای هستم که هیچ اب و علفی ندارد و حتی ستاره ای در اسمان نمیدرخشید بسیار وحشت کردم سر برگردانم دریایی دیدم و خورشیدی در حال غروب که تا نیمه در آب فرو رفته بود و آقایی که عبا و امامه مشکی داشتند و روی اب راه میرفتند و حلقه هایی موج مانند از زیر گامهای ایشان به اعماق دریا …
ادامه مطلب

نوشته های اخیر